توهم بزرگ !
هرگز چیزی را که بخاطرش تلاش میکنیم بدست نمی آوریم ، فقط کمی سرگرم میشویم که زمان از دست دادنش فرا برسد .
تنها چیزی که واقعا مالک آن می شویم آگاهی است . آگاهی ، دانش و دانستگی نیست . آگاهی محصول تجربه رنج است .
انسان در رنج آفریده شده است ، رنج موهبت است زمانی که منتهی به آگاهی شود . اگر رنج به عذاب منتهی شود ، بدبختی است.
بسیار محتمل است که هزار بار یک مسیر رنج آور پیموده شود ولی آگاهی آن بدلیل عدم بینش کافی جذب نگردد و این چرخه رنج به عذابی ممتد و بدبختی منجر شود. هیچ راه دومی وجود ندارد باید با صبوری و هوشیاری ، راز آن رنج را درک کرد ، پس از آن این چرخه پایان می یابد.
دریافت آگاهی مستی و سرخوشی به همراه دارد تا اینکه آن آگاهی جذب روان آدمی گردد .سپس خماری و پس از آن ماجرایی جدید و آگاهی دیگر و آزمونی دیگر !
زندگی همین است ! هر لحظه را با بینش و در اکنون و هوشیار باید سپری کرد . همه تلاشهای انسان برای رسیدن به آن مستی و سرخوشی ناب صورت میگیرد ، حرص هولناک آدمی برای خریدن و بدست آوردن و کسب کردن آدرسی اشتباه منتسب به این تمنای فطری است و توهمی بزرگ است . منظور ترک دنیا و عزلت نیست ، غرض عدم وابستگی و رهایی است .
چیزی در من تغییر کرده است ، احساس میکنم با تمام جهان هم سرنوشت هستم . دیگر خواهان عقوبت تاریک و دردناک برای انتخاب های اشتباه دیگران نیستم ، می خواهم تجربه ای را که با پرداخت هزینه و رنج بسیار بدست می آوریم در رشد و بالندگی مان موثر افتد و بی نتیجه و آسیب رسان بودن انتخاب های ناهنجار را دریابیم . برای انسانیت دعا میکنم و طلب رستگاری برای نوع بشر را دارم .
آن شب صورتت را زیر نورماه دیدم ...درهاله ای اسرار آمیز و بی نظیر، پس از آن هرگز فراموشت نکردم ! قاصدک میگفت تمامی بهانه آنشب تو ، من بودم .